اگر روزی خواستی خلاء را ببینی
بیا به روزهای بی تو بودن من
- ۱ نظر
- ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۳
همیشه سعی کن تو نگاه اول خاطره بشی
و گرنه یه عمر طول میکشه تا ستاره شی
کاش میشد به عقب برگردم
تا نگذارم جای خالیت در عکس هایم داد بزنند
اشک که سهل است
سیل هم نمی تواند رد بوسه هایت
را از روی گونه هایم بر دارد
از چشمانت شکایت نمی کنم
که میبینند و می روند
از چشم های خودم دلگیرم
که دیدند و دل بستند
من در تابستانی گرم عاشق میشوم
به تلافی آن عشق سردی که در زمستان
بی سر انجام ماند
چه بیهوده است این دل نوشته ها
وقتی تو میان هیچ واژه ای پیدا نمی شوی
و چه خوش خیال است این قطار نوشته ها
که گمان میکند من تو را در میان واگن های کلمات می جویم
و کوپه به کوپه حرف ها و نوشته ها را در پی تو سرک میکشم
گاهی هر چقدر هم که حرف بزنی
باز هم در آخر هر آنچه را که گفته ای
مقدمه ای است برای حرفی که هیچوقت آعازش نمی کنی
تپش های قلبم
با صدای پای تو کوک میشوند
باز هم بیا که قلبم از خستگی ایستاد
زلزله در قلبم به پا میشود وقتی
وقتی سخنان عاشقانه ات
به گسل قلبم حمله میکنند
پایانی ساخته ام برای تمام قصه های بی پایانم
تا سرآغازی شود برای آغازی عشقی تازه
من تو را نه در لحظه های زیبای بودنت
بلکه در غمگین ترین زمان نبودنت یافتم