تنها شدن حادثه ای است تکراری
که دیگر در دل هیچکس ثبت نمیشود
تاریخ که دیگر جای خود دارد
- ۵ نظر
- ۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۰
تنها شدن حادثه ای است تکراری
که دیگر در دل هیچکس ثبت نمیشود
تاریخ که دیگر جای خود دارد
چه خوش قواره است تنهایی
بر تن عریان عاشقی که زیباترین تن پوشش تو بودی
جاده های جنگل زده
هرگز مرا سر در گم نکرده
ما مقصدیم ، که اگر از هر مسیری برویم
باز به هم میرسیم
حالم از آینه به هم میخورد
برایت بمیرم ای گریه
تازه می فهمم چه احساسی
به چشم های من داری!!!
فقط تاریکی میداند معنی روشنایی را
معنی دقیق نان را فقط آدم گرسنه می داند
و معنی حسین(ع) را اهل بیتش می دانند
دستم دیگر به قلم نمی رود
واژه ها را دیگر باید بر باد نوشت
شاید نسیمی یاد مرا در دل مهدی(عج) زنده کند
پرنده ی خیال زینب(س) شبی به خواب نمیرود
به اوج ، شتابان میرود
یکباره پر میزند
پرنده ی آسمانیش هوای خاک میکند
حسین را بهانه میکند
حسین(ع) خندید زینب(س) هم خندید
حسین(ع) گریست زینب(س) هم گریست
و اینجا عشق معنا شد در میان بودن ها و نبودن ها
کوفیان اول تو را خواستند تا عاشق شوند
اما چشمانت را که دیدند عاشق کش شدند
نگاه حسین(ع) کودتا کرد در هر
فکر میکنم حسین(ع) باعث کبیرترین انقلاب دنیاست
محرم که میشود
دوست دارم فریاد بزنم و بگویم
نا مردها ، چند بغض در یک گلو
بیهوده اشک میریختم
غافل از اینکه مدت هاست
که دکتر ها قلب تو را جواب کرده اند
همیشه معصوم ترین غنچه ها سر بریده میشوند
من نیز در بی گناهیم دست داشته ام
بخشش لازم نیست
اعدامم کنید
دم در دراز کشیدم
و گفتم: مگر از روی جنازه ام رد شوی
و تو پرواز کردی , حالا من مانده ام و یک جنازه
غصه بالا میرود از دلم
اشک سر میخورد از گونه هایم
میبینی! شده ام شهربازی!!
وقتی منبر هایش بشود تیکه
حرف هایش میشود چرت و پرت
پ.ن:
منبر امام حسین جای مناسبی برای
سو استفاده و انقام شخصی نیست