پاراگراف

از دست همه خسته شدم البته مقصر خودمم چون با هر کسی دست دادم

پاراگراف

از دست همه خسته شدم البته مقصر خودمم چون با هر کسی دست دادم

پاراگراف
پیام های کوتاه
  • ۱۰ تیر ۹۲ , ۰۹:۳۷
    غم...
آخرین مطالب
آخرین نظرات

وقتی کسی میگوید

دوری و دوستی

بدان دوستی ای دیگر در کار نیست

  • محمد علیزاده
سعود تا قله ی اورست 2 ماه طول میکشد
ولی سقوط فقط 12 ثانیه است
باید مراقب صعود هایمان باشیم
  • محمد علیزاده

فاطمیه ی دوم نزدیک است

به نیابت از چادر خاکی مادرم

پیراهن مشکیم را خاکی میکنم

  • محمد علیزاده

امشب هم گذشت کسی به ما شب بخیر نگفت

انشاالله فردا کسی باشد که به ما صبح بخیر بگوید!!

  • محمد علیزاده

آرزو میکنم دوست داشته باشی

از جمله دوستان بد و ناپایدار

برخی نادوست و برخی دوست دار

که دست کم یکی در میانشان دوست باشند

و چون زندگی اینگونه است برایت آرزو میکنم

که دشمن نیز داشته باشید ، نه کم و نه زیاد درست به اندازه

که گاهی باور هایت را مورد پرسش قرار دهند

که دست کم یکی از آنها انتقادش به حق باشد که بیش از حد مغرور نشوی


  • محمد علیزاده

گمشده ام

اما در شهر تو

اگر مرا دیدی

دستم را بگیر

  • محمد علیزاده

قلب هم مانند ظرف چینی است

بشکند درست میشود اما جای شکستگی هایش می ماند


  • محمد علیزاده
وقتی عصبانی میشوم تو نگران نباش
آتشفشان هم که بشوم برای تو همیشه خاموشم
  • محمد علیزاده
کسی چه میداند
شاید آن حرامی میخواست با زدن مادرمان
فرصت نفرین هم ندهد
نمیدانست که مادرم زهرا بهترین زن جهان است!!
  • محمد علیزاده

تو کاری با دلم کردی

که دیگر قرص عشق هم اثری ندارد


  • محمد علیزاده

زیر باران چتر من گمگشته بود

برگه های شعرم ، سرپناهم گشته بود

خیس شدند آن برگه ها ، زیر باران آب شد

آن همه شعرم ، در لحظه ای نایاب شد

سایبانی  بر قرار ، در گوشه ای از آن گذار

پر امید و بی قرار ، من در پی اش همچون سوار

سایبانم را گرفتم تا نبردش دست باد

ناگهان دست تو بود در دست من

ای سایبان ، بارش باران برفتو سایبان دیگر نبود

حال من نشستم تا بیاید آنکه عشم را ربود

حال دریغ از بارش باران

دریغ اما چه سود

بار ها بارید بر من اما سایبان با او نبود


  • محمد علیزاده

گاهی با یک حرکت کیش و مات میشویم

گاهی شاه با آن بزرگیش از اسبی ضربه ای بزرگ میخورد!!


  • محمد علیزاده
ای کاش عشق مثل یک آزاد راه بود
و با حداکثر سرعت میشد حرکت کرد
(دور زدن ممنوع)
  • محمد علیزاده

مرگ نقطه ای ندارد

تا پایانی بر این زندگی باشد

اما عشق...

پایان.

  • محمد علیزاده

خورشید دارد غروب میکند

اما هنوز خورشید دل من از خواب بیدار نشده

  • محمد علیزاده
عشقت حکم باروت را برای انبار دلم داشت
جرقه , برای نابودی کافی بود
باز هم کودکیم کار دستم داد!!
  • محمد علیزاده

ساده آمدی

میدانم

ساده هم خواهی رفت

مثل لذت یک صبح بهاری

((تابستان نزدیک است))

  • محمد علیزاده
انقدر دلشوره هایم را در شکردان خانه ریختم
که دیگر توان شیرین کردن هیچ قهوه ای را ندارد!!
  • محمد علیزاده

حرف دل اگر در دل بماند

میشود درد دل

  • محمد علیزاده
فکر میکنم هر از گاهی باید پول هایمان را جلوی چشمانمان بگذاریم
تا بدانیم ، پول بنده ی ماست ، نه ما بنده ی پول
  • محمد علیزاده