با هر قدمی که حر به سوی حسین(ع) بر میداشت
فرسنگ ها از هر جاهلیتش فاصله میگرفت
- ۳ نظر
- ۰۹ تیر ۹۲ ، ۰۱:۵۳
با هر قدمی که حر به سوی حسین(ع) بر میداشت
فرسنگ ها از هر جاهلیتش فاصله میگرفت
من درد زخمی که تو به من زدی را میکشم
اما تو چشمانت را ببند برایم سخت است
که ببینی و کاری نکنی!
تاریک بود فضای خالی ذهنت
من رنگ ها را آفریدم
حال تو برایم دم از روشن فکری میزنی؟!
تو رفته ای و من هنوز از خود سوال میکنم
که چگونه بعد از رفتنت به این درد مبتلا شدم
من آمدم
با دلیلی متروک از جانب تو
بادلیلی مرده از جانب تو
اما آمدم،برای گفتن حقیقت برای تو
من رها شده ام
از قطعی بودن حکم ، از بیگانه حاکم
من رها شده ام
از زندگی ، از خودم ، از تو
قبل از اعدام به حکم........
طناب دار را خواهم بوسید
زیرا او تا آخر با من است اما دوستانم...
انگار این قانون طبیعت است
زخم که میخوری اعتمادت سست میشود
و باورت بوی توهین میگیرد
تا دیروز شعارم این بود
که وای بر روزی که تنها راه اثبات بی گناهی بشود سکوت
اما امروز میخوام سکوتم رو دار بزنم
منتظر حرفای دلم باشید...