برف نام دیگر او بود
این را وقتی فهمیدم
که مثل مادرم آب می شد
مادر جان دوستت دارم
- ۶ نظر
- ۱۰ مهر ۹۲ ، ۱۱:۴۹
برف نام دیگر او بود
این را وقتی فهمیدم
که مثل مادرم آب می شد
مادر جان دوستت دارم
من و ابر ها تصمیم گرفته ایم
که هر شب یکی از ما ببارد
تا آن یکی زود تمام نشود
داغت
نت های زیادی را لال کرد
سخت است پر از حرف باشی و نتوانی حرف بزنی
ماندن
مسله این است
گاهی باید رفت تا ماند
ببین از وقتی رفته ای چقدر در خاطر ها مانده ای
جمعه
مدیون مدیون کویر دل های ماست
که تشنه ی دیدار است و سر وقت بی زمانی
تقدس واژه ها از صدقه سری نبودنت
به تمام حساب های خالی ام هجوم می آورد
بیا با هم تسویه حساب کنیم
از میان تمام درد های دنیا
"تو" را انتخاب کردم
امضا , بیمار مبتلا به "تو"
اگر تمام ابرهای دنیا را هم برای حسین گریسته باشی
یک گوشه از آسمان دلت باز نمی شود