انعکاس چشمان اباالفضل(ع)...

دشمن هم جذب انعکاس چشمان اباالفضل شد

که تیر را به جای قلب به چشمان زیباییش زد

سلاح گرم چشمانم...

کاش گریه هایم باور کنند
که سلاح گرمی که روی شقیقه ی چشمانم
گذاشته ام تنها برای رضایت توست

برخاستنم...

دست خودم نیست پای رفتارم

به یادت که می افتم

برخاستنم مشکل است

خجالت زده ی مهربانی هایم...

گاهی میان بی رحمی هایت هم محبتی کن

نگذار خجالت زده ی مهربانی هایم شوم

تیشه به ریشه ی زهرا(س)...

باغبان نبود

که تیشه افتاد به ریشه ی یاس باغبان

قواص ماهر...

تویی که عادت کردی زیر آب من بزنی

منم به وقتش قواص ماهری میشم

ستاد امام زمان(عج)...

همه ی ستاد ها ی انتخابات  شلوغ هستند

به جزء ستادی که همیشه خلوت است

ستاد امام زمان را میگویم

عمق دلتنگی...

نمیدانم عمق دلتنگی مگر چقدر است

که هر چقدر در آن فرو میروم تمام نمیشود!!

جواب تا سوال...

وقتی ریاضی میخونم
مخم جواب که نمیده هیچ
سوالم میپرسه!!

حسادت رفیق...

فهمیدم حسادتت رفیق
از رقابت رقیب خطرناک تره!!

خلاصه ی جهان...

جغرافیا و مساحت جهان
در کربلا خلاصه میشود

مستمع من...

حمام که میروم

من میشوم مداح

دوش هم میشود مستمع

تولید برق...

اگه وقتی شبا میخوابم،توی بالشتم
توربین بذارن برق کل ایران خودم تنها
تامین میکنم!!!

قرنطینه ی عشق...

امروز کلمه ی

عشق را در دلم

قرنطینه کردم

قرص خواب...

این روزا که داریم به کنکور نزدیک میشیم

کتاب ها واسمون حکم قرص خواب پیدا کردن!!

فاصله ی من...

بین فاصله ی
خودم و خدای خودم گیر کرده ام

حرف های نگفته...

مو های سفید سرم
سند حرف های نگفته ی دلم است

لطف زیادی...

به قول بابام لطف زیادی
وظیفه ی مسلم میشه!!

سلاح سرد...

بعضی ها چشمانشان

صلاح سردی است

که آزادانه حملش میکنند!!

دروغ گو...

یادش بخیر

یه زمانی میگفتن:

دروغ گو دشمن خداست