برای چند دقیقه چشمانم را بستم، و خود را روشن دل فرض کردم
و به خود گفتم برای نعمت هایی که خدا به من داد او را سپاس نکردم
بگذار برای سلامتی ای که دارم خدا را سپاس کنم!
- ۰ نظر
- ۲۵ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۵
برای چند دقیقه چشمانم را بستم، و خود را روشن دل فرض کردم
و به خود گفتم برای نعمت هایی که خدا به من داد او را سپاس نکردم
بگذار برای سلامتی ای که دارم خدا را سپاس کنم!
متاسفانه ما به بعضی ها اونقدر بها میدیم
که دیگه نمیتونیم بخریمشون!!!
بعضی زخم ها را هر از گاهی باید دوباره شکافت
و درونشان را از نمک پر کرد تا اشتباه را فراموش نکنیم!!
بعضی وقت ها از لج خود غم و اندوه هم که شده
باید زل بزنی تو چشاش بگی" سیب
هنگام سحر ، بهترین زمان برای حس خداست
و انقدر دستم را هنگام سحر سمت خدا دراز کردم
و خدا دستم را گرفت، که دستم بوی خدا میدهد
بعضی وقت ها آش را جلویمان میگذارند و لب نمیزنیم
و منتظر آن تره ای هستیم که هیچوقت برایمان خورد نمیکنند
امروز پیراهن مشکیم را تا کردم و در کمد گذاشتم
و از خدا خواستم تا رخصتم دهد تا فاطمیه هم عزا دار مادرم شوم
آزادی راحت نگاه کردن به شبکه های ماهواره نیست
آزادی بی حیا گشتن تو خیابونا نیست
آزادی یعنی اگه من کافرم به دین تو احترام بگذارم
آزادی یعنی اگه زنی با چادر دیدی نگی امل!!
تا دیروز ، سادگی زیباترین رنگ دنیا بود
و امروز سادگی بزرگترین خطای دنیاست!!
دین یک هدیه ی بسیار با ارزشی است
که خدا این هدیه را به کمتر کسی داده
باید قدر این هدیه ی بزرگ رو دانست
رفتار بعضی از آدم ها انقدر زود عوض میشه
که متوجه گذر زمان نمیشی!!
به نظرم آدم باید یک عشق داشته باشه به نام 「حسین(ع)」
که هر وقت دلش از این دنیاو آدما گرفت بگه،
بیخیال حسین(ع) عشقه
ای کاش به جای این همه باشگاه پرورش اندام
باشگاه پرورش سربازان امام زمان بود!
اگر قرار باشد با آرزوی من بیایی
نیامدنت بهتر است
پس با دل خود بیا نه آرزوی من
سکوت شب را دوست دارم ، نه برای سکوتش
برای یاد تو که شب را به صبح میرسانی
و تا وداع دوباره ی خورشید منتظر میمانی
تا شاید فردا روز ظهور باشد
در مسلک ما معنی حسین چنین است:
حتی با بال های شکسته برایش پرواز کردن